همه آنچیزی که درباره انتخاب مشاور مناسب باید حتما بدانید
“برای جلوگیری از زیانهای احتمالی چه کنم؟
بههرترتیب، مشاور هم انسان است و انسان هم موجودی ممکنالخطاست. ممکن است بهدلیل برداشت نادرست از راهنماییهای او، درعوضِ بهبود وضع، به معضلات جدید دچار شوید. اگر میخواهید کار به چنین موقعیتهای تلخی نرسد، لازم است از این مسئله مطمئن شوید که آیا مشاور مدرک و مجوز رسمی و معتبر دارد یا خیر. در این صورت اگر اختلافی بین شما بروز کند، میتوانید شکایت خود را از مجرای قانونی پیگیری کنید.
اگر مشاورتان شما را به شرکت در فلان کارگاه یا دورهی آموزشی دعوت کرد، حتما باید مجوز رسمی و قانونی از نهادهای مرتبط داشته باشد؛ در غیر این صورت، در صورت بروز هرگونه مشکلی، دست شما به جایی نمیرسد و نمیتوانید مسئله ار از طریق قضایی پیگیری کنید. پافشاری و تأکید روی این نکته به این دلیل است که امروزه ممکن است هرکسی ادعای مشاوره کند. راهنمای دیگران بودن، کار هرکسی نیست. اینها به کنار؛ از کجا مطمئنید فرد مدعی، با شما صادق است؟ شاید مشغول فعالیتی غیرقانونی است. واضح است که برای آسودگی خاطر، بهترین کار پرسوجو از نهادهای قانونی است.”
“پس از شروع جلسات به چه نکاتی توجه کنم؟
پیش از هر چیز لازم است تلاش کنید مسئله و مشکلتان را بشناسید تا بتوانید آن را بهخوبی به مشاور منتقل کنید. برای تحقق این هدف میتوانید از خودِ مشاور کمک بگیرید. اطلاعات لازم را از مشاور پنهان نکنید. اگر نگران قضاوت او هستید، بهصراحت بگویید: «مطلبی در نظر دارم که فکر میکنم اگر گفته شود، ممکن است مفید باشد، اما نگران واکنش شما هستم. هیچ دوست ندارم از طرف شما سرزنش یا تحقیر و مسخره شوم. متأسفانه این نگرانی مانع ابراز وجود من و باعث روراستنبودنم با شما شده است. لطفا کمکم کنید تا بر این مشکل غلبه کنم.»
مشاور باید کسی باشد که در مقایسه با سایرین، بیش از همه به او اعتماد داشته باشید. اگر اینطور نباشد، دارید نادانسته و ناخواسته عرصهی سوءاستفاده از خودتان را برای دیگران باز میکنید.
نکتهی مهم دیگر، این است که مشاور حداکثر میتواند به شما پیشنهاد دهد، نه فرمان. پیشنهاد یا قضاوت مشاور، وحی منزل نیست و بهسادگی میتوانید آن را نپذیرید. همچنین، وقتی آن را ناپذیرفتنی و ناشدنی میبینید، حق دارید این نکته را به او گوشزد کنید. هرگز چنین چیزی را ناگفته نگذارید، چون شما از زمان، انرژی و سرمایهی اقتصادی خود مایه گذاشتهاید. دریافت راهنماییِ موثق و معقول حق شماست. در ضمن، وظیفهی مشاور است که به شما بیاموزد یا لااقل کمک کند خودتان مسئلهی خودتان را حل کنید. چنین چیزی محقق نمیشود، مگر اینکه بین شما و مشاور، در مسیر حل مسئله، رابطهای دوستانه شکل بگیرد.”
“آیا اشکالی دارد برای مشاوره روانشناسی به شهر دیگری بروم؟
آیا اشکالی دارد برای مشاوره به شهر دیگری بروم؟
نه، چه اشکالی دارد؟ اما قبلازآن به این مسائل فکر کنید:
آیا واقعا چارهای ندارم جز اینکه به مشاوری در شهر دیگر مراجعه کنم؟ یعنی نمیتوانم در شهر خودم مشاوری پیدا کنم که بتواند یاریام کند؟
در این صورت آیا بهاندازهی کافی و بهشکل درست جستوجو کردهام؟
اگر برای مشاوره به جلسات متعدد نیاز باشد، آیا میتوانم مثلا هر هفته به شهر موردنظر سفر کنم؟
آیا دوری راه و هزینه و زمان رفتوبرگشت را در نظر گرفتهام؟
و…”
متخصصان خانواده : آشنایی با گرایش های و شاخه های مشاوره خانواده، بازارکار و آینده شغلی، آموزش روشهای جدید خانواده درمانی در کشورهای مختلف و اطلاع از همایشهای مشاوره خانواده
“معیارهای انتخاب بهترین روانشناس
برای آنکه بتوانید یک درمانگر خوب و حرفهای را از درمانگر غیرحرفهای تشخیص دهید شناخت ویژگی های زیر کمک بسیاری به شما خواهند کرد. در ادامه به مهمترین ویژگیهای درمانگر خوب اشاره کردهایم:
1- شنونده فعال
یک درمانگر حرفهای درمانگری است که میتواند صبورانه به حرفهای شما گوش دهد. اما فقط گوش کردن احساسات مراجع را بهبود نمیبخشد؛ بلکه درمانگر متخصص باید شنوندهای فعال باشد. یعنی توسط زبان بدن، ارتباط چشمی مناسب و واکنشهای به موقع؛ به شما درک و توجهاش را نشان دهد. شنونده فعال بودن در درمان به خصوص در جلسات ابتدایی بسیار اهمیت دارد؛ چرا که اگر درمانگر درست به حرفهای مراجع گوش ندهد نمیتواند به تشخیص درستی در مورد مشکل او برسد و به این ترتیب درمان نیز در مسیر درستی قرار نخواهد گرفت.
2- همدلی و ارتباط مؤثر
برقراری ارتباط درمانی مناسب یکی از اصول اساسی درمانگری است. در حقیقت تا زمانی که ارتباط شکل نگیرد عملاً درمان نیز اتفاق نمیافتد. در یک ارتباط مؤثر درمانگر باید بتواند رویکرد همدلانهای با مراجع خود داشته باشد. یعنی مشکلات او را بشناسد و تلاش کند مراجع خود را درک کند. البته توجه داشته باشید که رابطه درمانی یک رابطه حرفهای است و از لحاظ قانونی و اخلاقی درمانگر حق ندارد که ارتباط شخصی و خارج از فضای درمان با شما برقرار کند.
3- عدم قضاوت
درمانگر حرفهای هرگز مراجع خود را به خاطر اعمالش قضاوت نمیکند. او به عنوان یک فرد بیطرف تنها وظیفه دارد که در درمان اختلالات، بهبود اوضاع و شرایط روانی و خانوادگی به شما کمک کند.”
متخصص املاک : آموزش روشهای ارتباطی و جذب مخاطب و تکنیک های بازسازی املاک، اطلاع از اخرین قیمت زمین و خانه و اپارتمان و قوانین جدید حوزه املاک
“ناهماهنگی بین نظام ارزشی خود و مشاورم را چطور تشخیص دهم؟
همانطور که گفته شد، هیچکس بیعیب نیست، اما مشاور باید در مقایسه با دیگران، در زمینهی مسئلهی شما، بیشترین تخصص و اعتمادآفرینی، و کمترین و بیخطرترین اشکالات را داشته باشد. مشاور، نقش همراه شما را بازی میکند؛ اگر توانسته باشد بر مشکلات پیشین خود غلبه کند، بهحق، صلاحیت همراهی شما را خواهد داشت. در این شرایط، او بلد راه است. اما در غیر این صورت، چه باید کرد؟
اثر مالکیت به ما نشان میدهد که راحتتر میتوانیم برای دیگران تصمیم بگیریم، درحالیکه اگر بخواهیم همان تصمیم را برای خودمان اتخاذ کنیم، بهاحتمالزیاد ماجرا بسیار متفاوت خواهد شد. لذا اگر در پارهای از موارد، راهنمایی مشاور در نظر شما ناممکن، دشوار، بیفایده یا غیردوستداشتنی بود، چندان هم تعجب نکنید. بر همین اساس، برخی از مهمترین مشکلاتی که ممکن است حین ارتباط با مشاور با آنها روبهرو شوید، بهقرار زیر است:
مشاور به من فرمان میدهد
فکر میکند من بردهی او هستم. اگر بخواهم چونوچرا بیاورم، بهجای گفتوگو و تلاش برای شناخت دقیق مشکل و جستوجوی راهحل مناسب، سعی میکند به هر طریقی مرا متقاعد کند که بیشتر از من میداند و تجربهاش بیشتر از من است. او بهجای من و بهنمایندگی از من تصمیم میگیرد.
مشاورم دیکتاتور و خودرأی است
بهجای کمک به من، در پی اثبات درستی ادعای خویش است. میخواهد به من ثابت کند که نمیفهمم و چون برای حل مشکل خود به او نیاز دارم، پس باید مطیعش باشم. یکی از دوستانم برایم تعریف کرد که برای حل مسئلهای عاطفی به مشاوری مراجعه میکند. مشاور به او میگوید: «با توضیحاتی که دادی، مشخص است که آن خانم به شما علاقه ندارد.» بعد بین مشاور و دوستم بحث و جدل شکل میگیرد. مشاور درنهایت میگوید: «موفق نمیشوی با او ازدواج کنی.» دوستم جواب میدهد: «قول میدهم که با او ازدواج میکنم.» مشاور میگوید: «سر یک سکهی طلا با تو شرط میبندم که نمیتوانی!»
مشاور به علائق و توانمندیهای من توجه نمیکند
راهحل و روشی به من پیشنهاد میکند که خودش نمیخواهد یا نمیتواند انجام دهد. من شرایط خاصی دارم که عملا اجرای راهنمایی و راهحلهای مشاور را ناممکن میکند، اما او به این مسائل بیتوجه است. گویی سواری است که از پیاده خبر ندارد. بهقولمعروف، نفسش از جای گرم درمیآید. بر همین اساس، گاهی عوض همدلی با من، مرا به پاککردن صورتمسئله و فراموشی آن دعوت میکند.
مشاورم بخیل است
خوش ندارد من به موفقیت برسم. سعی میکند مرا همانجا که هستم، نگه دارد و از من بخواهد که به همین که دارم، راضی باشم. فکر میکند موفقیت من، منحصرا در اثر راهنماییهای اوست. لذا به خود اجازه میدهد که خطمشی زندگیام را تعیین کنید.
مشاورم ترسوست
عافیتطلبی در وجود او موج میزند، آنچنانکه حاضر نیست از منطقهی امن خود خارج شود. نیاز به بقا، از او موجودی محافظهکار ساخته است که بهجای رویارویی با مسائل، بیشتر مایل به مصالحه و سازشکاری است. چنین مشاوری بهطورحتم جسارت زورآزمایی با معضلات را از من سلب میکند.
مشاورم عاقل و دوراندیش نیست
این یکی واقعا ضعفی مهلک و چهبسا گناهی نابخشودنی است. مشاوری که نمیتواند پیامد راهنماییهایش را تصور کند، چرا باید در مقام راهبر قرار گیرد؟
مشاورم بهروز نیست
اندیشهی ارتجاعی و طرز فکری متعلق به دوران پارینهسنگی دارد. از شرایط فعلی دنیا، پیشرفتهای جدید و آدابورسوم جاری در جامعهی امروزی بیخبر است. فکر میکند آموزههای پیشین، همچنان لزوما میتوانند پاسخگوی مسائل نوین هم باشند.
مشاورم طمعکار است
برای جیب من کیسه دوخته است. استخوان لای زخم میگذارد تا در فرصت مناسب، از این آب گلآلود ماهی بگیرد. منفعت او وابسته به مشکلات من است. اگر مسئلهام حل شود، انگار نان او آجر شده است.”
آدرس روانشناسی
|